User:Ehsan.eternal
آزمون تعیین سطح[edit]
آزمون تعیین سطح، آزمونی است که مؤسسات علمی از آن جهت سنجش سطح علمی دانشجویان به منظور گروه بندی کلاسی استفاده می نمایند. اساسا در این گونه آزمون ها توانایی دانشجویان در زمینه های زبان انگلیسی، ریاضیات، و مهارت خواندن مورد سنجش قرار می گیرد. برجسته ترین آزمون های تعیین سطح عبارتند از: College Board’s ACCUPLACER، و ACT’s COMPASS، که هر دو از جمله آزمون های رایانشی، برخط، و چند گزینه ای به شمار می روند. آزمون تعیین سطح برخی از مؤسسات آموزشی، شامل آزمون های مهارت نوشتار که توسط رایانه تصحیح می شوند نیز می گردد، مانند ACCUPLACER’s WritePlacer، و COMPASS’s e-Write. دانشجویانی که از آمادگی کمتری برخوردارند وارد دوره های جبرانی در سطوح گوناگون، از آموزش مقدماتی بزرگسالان تا سطوح پیشرفته تر می شوند. به لحاظ تاریخی، آزمون های تعیین سطح برای اهداف دیگری چون پیش بینی میزان موفقیت احتمالی دانشجویان، دسته بندی آن ها در یک کلاس درس به گروه های همگن، و آشنایی آنان با دوره های آموزشی نیز به کار گرفته شده اند. همچنین آزمون تعیین سطح در آزمون های رقابتی برای پذیرش شمار محدودی از دانشجویان نیز کاربرد دارد.
پیشینه[edit]
آزمون تعیین سطح ریشه در آموزش تحصیلات جبرانی دارد که همواره بخشی از تحصیلات تکمیلی ایالات متحدهی آمریکا بوده است. در نیمهی قرن هفدهم میلادی در دانشگاه هاروارد، درس زبان لاتین به طور غیررسمی مورد سنجش قرار میگرفت. دو سال پیش از آن، پیرو قانون سال 1647 ماساچوست که به قانون شیطان فریبندهی قدیم نیز مشهور است، مدارس ابتدایی قدیم با هدف آموزش کودکان و نوجوانان جهت کسب آمادگی لازم برای تحصیل در دانشگاه تاسیس شدند. همان گونه که پیشبینی می شد، بسیاری از دانشجویان، فاقد دانش لازم برای زبان لاتین بودند که با کمک مدرسان فارغالتحصیل پیش از سال 1642، این خلاء را جبران مینمودند. به نقل از جان ویلسون نقش اساسی آزمون تعیین سطح، پیشبینی است. انتظار می رود تا نتایج حاصل از آن به پیشبینی نسبتا دقیق ویژگیهای برنامههای آموزشی کمک کند. این نوع آزمون باید شرایط لازم برای تقسیمبندی کلاسها به گروههای همگن را فراهم کند تا نفرات حاضر در هر کلاس پیشرفت یکسانی داشتهباشند. این آزمون باید از همان آغاز، ابزار مناسبی جهت برنامهریزی علمی متناسب با دانشجویان در اختیار یک استاد قرار دهد. همچنین باید دانشجو را نسبت به کسب آمادگی لازم برای فعالیت مورد نظر آگاه نموده و ماهیت دورهی آموزشی را به او معرفی کند. به لحاظ تاریخی، این دیدگاه که دانشگاهها قادر به جبران کمبودهای آموزش دانشجویان هستند، همگانی نبود. هموند و استودارد در 1928 می نویسند:«به طور گسترده ملاحظه شده است که چون توانایی علمی در مجموع، یک ویژگی نسبتا دائمی است، هر عاملی که موجب موفقیت در سال نخست دانشگاه میشود، باعث موفقیت در سالهای پایانی برنامهی آموزشی مورد نظر نیز میشود». آزمونهای ورودی با هدف پیشبینی نمرههای دانشگاهی از طریق سنجش دانش یا هوش عمومی آغاز شدند. در سال 1914 تی.ال. کلی نتایج آزمونهای دورهی تخصصی دبیرستان را که به منظور پیشبینی قابلیت دانشآموز جهت گذراندن یک دورهی دبیرستانی طراحی کردهبود، منتشر کرد. این دورههای آموزشی شامل درسهای جبر، زبان انگلیسی، هندسه، و تاریخ بود. آزمونهای تعیین سطح در خلال دستهبندی وسیع آزمونهای ورودی، مدتها با تحصیلات جبرانی به عنوان راهحلی برای موفقیت دانشجویانی که شرایط علمی لازم را ندارند، همراه شدهاست. در سال 1849، دانشگاه ویسکانسین نخستین دپارتمان آمادهسازی داخلی کشور آمریکا را بنا کرد. در اواخر قرن نوزدهم، دانشگاه هاروارد یک دورهی توجیهی اجباری مهارت نوشتار ارائه کرد و تا پیش از آغاز قرن بیستم، بیشتر دانشگاهها دپارتمانهای آماده سازی و برنامههای توجیهی اجباری نوشتار را تاسیس کردهبودند. هیئت آزمون ورودی دانشگاه که امروزه با نام هیئت دانشگاه شناخته میشود، به دانشگاهها مجوز تدوین و اعلان شرایط مورد نیاز برای ورود به دانشگاه را صادر کرد و در اوایل قرن بیستم، آموزشهای جبرانی در دانشگاهها آغاز شد.